Monday, August 14, 2006

لـَلـَیْ لـَی


لـَلـَیْ لـَی

مرا اي عـزيزم بيادت بياور
كه شبها برايت . . لـَلـَیْ لـَی . . مي كردم
دو دستت گرفتم ، برايت مي گفتم ، كه . . قـِلـْقـِلْ تو حوضي
كه. . دزدها مي گفتن . . بدزديم يه مخمل
برايت مي خواندم . . كلاغ پر . . مي كردم
ووقتي مي خواستي بخوابي مي گفتم
لالائي ..لالائي .. كه شب شد بخوابي . . لالائي لالائي
دارائي

Saturday, August 12, 2006

طعـــم جدائی



طعـــم جدائی


بيرون پريدنت ، زآشيانه زود بود . .
ترك ما كردن و دست از ياران كشيدن زود بود
با اين همه عشق
آرزو
طعم تلخ جدائي را چشيدن زود بود
درد هجران
و فـرقت روي تـو ديـــــدن زود بود
اي شب غمبار
كه جائي آرام ، در دل من نگذاشتي
اي خاك تيره
كه او را از مـــا ، در ميان گذاشتي
. . . من چه دانم اسرار جهان را
اما بخــــــدا فرقت تـو زود بود
زود بود . . .