گفتمش و گفتا

گفتمـش از مـه نكوتـر چيسـت گفتـا روی من
گفتـم از خورشيــد گفتــا هــم رخ نيكـوی من
گفتمـش موزونتـر از شمشـاد گفتـا سـرو باغ
گفتمـش زيـن هـر دو گفتـا قامت دلجـوی من
گفتمـش خـوشبـوتـر از عنبر بگفتـا مشك تـر
گفتمش زين هر دو خوشبوتر بگفتا موی من
گفتمـش خــم تــر زمـــاه تـــو بگفتــا قامتـت
گقتمش زيـن هـردو گفتـا كين خم ابروی من
گفتمـش سـوزنـده تـــر از نــار گفتــا دوريـم
گفتمش زين هردو گفتا خال چون هندوی من
درفـزا گفتـم چـو بهتـر از ارم گفتـــــا بهشت
روح افـزاتـر بگفتـم زيـن دو گفتـا كـــوی من
گفتمـش از شب سيه تـر چيست گفتـا روي تـو
گفتمـش زيـن هر دو گفتا ای عطارد موی من
ملاصالح شوشتري
گفتـم از خورشيــد گفتــا هــم رخ نيكـوی من
گفتمـش موزونتـر از شمشـاد گفتـا سـرو باغ
گفتمـش زيـن هـر دو گفتـا قامت دلجـوی من
گفتمـش خـوشبـوتـر از عنبر بگفتـا مشك تـر
گفتمش زين هر دو خوشبوتر بگفتا موی من
گفتمـش خــم تــر زمـــاه تـــو بگفتــا قامتـت
گقتمش زيـن هـردو گفتـا كين خم ابروی من
گفتمـش سـوزنـده تـــر از نــار گفتــا دوريـم
گفتمش زين هردو گفتا خال چون هندوی من
درفـزا گفتـم چـو بهتـر از ارم گفتـــــا بهشت
روح افـزاتـر بگفتـم زيـن دو گفتـا كـــوی من
گفتمـش از شب سيه تـر چيست گفتـا روي تـو
گفتمـش زيـن هر دو گفتا ای عطارد موی من
ملاصالح شوشتري

0 Comments:
Post a Comment
<< Home